هوا گرم است و آفتاب داغ نگاهت قفل شده روی سیاهی چادرم ..
خوب می دانم در ذهنت چه می گذرد اما بدان،
من! زیر سایه چادرم هستم که نسیم و بوی بهشتی بر صورتم می خورد و این آفتاب هر چه داغ تر بهای من بیشتر